با لبخند وارد شو

این زمستونم بیاد تو می مونم

با لبخند وارد شو

این زمستونم بیاد تو می مونم

شعری در وصف برف



عمر برف است و آفتاب تموز ( تابستان )

اندکی ماند و خواجه غره هنوز ...



برف نو! برف نو!

سلام، سلام

بنشین، خوش نشسته ای بر بام

پاکی آوردی ای امید سپید

همه آلودگی ست این ایام

 


-------

 

در این روزهای برفی آیا برای گنجشکان دانه ای ریخته ای؟

----------

در برف، سپیدی پیداست. آیا تن به آن میدهی؟

بسیاری با نمای سپید نزدیک می شوند که در ژرفنای خود نیستی بهمراه دارند.

نظرات 3 + ارسال نظر
زری چهارشنبه 24 دی 1393 ساعت 20:32

اینجا که تا دو قدمی ما برف اومد ولی ما که چیزی ندیدیم

خوش به حال تو اینجا اصن با معقوله ی برف بیگان

مریم یکشنبه 21 دی 1393 ساعت 17:32

خیلی شعرقشنگیه

ممنونم عزیزم بازم به وبلاگم سر بزن عسیسم

شیدا یکشنبه 21 دی 1393 ساعت 09:56 http://www.aftabmahtab-goodzila.blogfa.com

اینجاکه اصن برف نیومده

اخ گفتی تهرون که هیچ کس دیگه برفو نمی شناسه نمی دونه چه شکلی شیدا جون ایشا برفم بیاد تعطیل شیم چقد خوبه http://www.blogsky.com/images/smileys/108.png

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد